هوش تجاری تفاسیر متعددی بین افراد و حتی درون سازمانها دارد. برخی معتقدند که هوش تجاری، بیشتر به جنبه بصری گره خورده است، برخی تاکید بر هوش تجاری به عنوان یک ابزار تحلیلی دارند، در حالی که برخی دیگر فقط در تلاش برای دسترسی به دادههای سازمانی خود، در هوش تجاری هستند.
از نگاه یک تحلیلگر داده، این یکی از سختترین سوالاتی است که می توان با عبارتی مختصر به آن پاسخ داد.
پاسخ واقعی به این سوال ارتباط کمتری به تکنولوژی و ارتباط بسیار بیشتری به هدف نهایی دارد که : چگونه یک سازمان میتواند خود را متحول کند و تصمیمات مبتنی بر دادههای بهتری اتخاذ کند؟
تعاریف و راهکارها
به طور کلی، هوش تجاری فرآیند جمعآوری، ذخیره، تجزیه و تحلیل و تبدیل دادههای خام به بینشهای عملی است که به سازمانها کمک میکند تا تصمیمات مبتنی بر دادههای بهتر را اتخاذ کنند. اما این تعریف دقیقا به چه معناست؟
به طور قطعی نمیتوان گفت که هوش تجاری فقط یک ابزار یا پلتفرم گزارشدهی است، بلکه یک استراتژی تجاری است که سازمان را قادر میسازد تا به شیوهای فعالتر عمل کند و تصمیم بگیرد. رایجترین مسئلهای که در مورد ساخت گزارش و تجزیه و تحلیل دادهها می شنویم، این است که دادهها از منابع متفاوتی استخراج میشوند. هدف غایی و نهایی هوش تجاری کمک به کسب و کارها برای افزایش بهرهوری است که این افزایش میتواند شامل رشد درآمد، شناسایی یا کشف مزیت رقابتی، افزایش راندمان افراد، بهینهسازی منابع و….. باشد.
پیشرفته شدن دنیا، استفاده روزافزون از شبکههای اجتماعی، رقابتی شدن بازار و تفاوت در نیازها و خواستههای مشتریان باعث بوجود آمدن نیاز در افراد تصمیم گیرنده برای کسب و کار شد تا به صورت مداوم بر شرایط و وضعیت کسب و کار خود نظارت داشته باشند. طبیعتا با گسترش و رشد کسب و کار رصد شرایط برای نظارت انسان سخت می شود. در این بزنگاه است که اهمیت و نقش ابزار بیشتر از گذشت به چشم می آید. تجزیه و تحلیل کسب و کار ها به روش دادهمحور میتواند اطلاعاتی را به شما بدهد که بدست آوردن آن با روشهای سنتی امکانپذیر نیست. هوش تجاری با استفاده از همین تکنیکهای تحلیلی دادهمحور بینش مورد نیاز مدیران را در اختیارشان قرار خواهد داد.
گاهی دادهها در یک پایگاه داده واحد ذخیره می شوند، گاهی اوقات در فایلهای اکسل متمرکزی که به شکل دستی ایجاد شده اند و گاهی اوقات در انبار دادههای مختلفی که بسته به منطق و منبع، به پاسخ های مختلفی برای یک سؤال منجر می شود.
هوش تجاری با استفاده از ابزار ها، تکنیک ها و متدلوژی های منطبق با فناوری های تاپ دنیا اطلاعات را از منابع مختلف داخلی و خارجی هر شرکت، سازمان، موسسه و کسب و کاری جمع آوری و تحلیل کرده و در قالب گزارش به مدیران یا افراد تصمیم گیرنده آن مجموعه ارائه خواهد داد.
چرا باید به سراغ هوش تجاری رفت؟
-
آماده سازی سریع و راحت گزارشات
-
سرعت بخشیدن به فرآیند بازگشت سرمایه
-
کاهش هزینههای نیروی انسانی
-
افزایش سرعت و بهبود تصمیم گیری
-
بهبود فرآیندهای داخلی کسب و کار
-
افزایش کارایی عملیاتی و بهره وری
-
تشخیص مشکلات کسب و کار
-
شناسایی کسب و کارهای نوظهور و ترندهای بازار
-
توسعه استراتژیهای کسب و کار
-
افزایش فروش و درآمدهای جدید
-
بهره گیری از مزیت رقابتی نسبت به رقبا
-
مشخص شدن KPI های سازمان برمبنای اطلاعات بهدست آمده
-
شناسایی بازار و مشکلات موجود در آن
معماری هوش تجاری و پیاده سازی آن
به صورت کلی مراحل پیاده سازی هوش تجاری برای هر سازمان 5 بخش اصلی دارد که بسته به نیاز و درخواست مشتری این مراحل کمتر و بیشتر نیز میشوند. این مراحل عبارت اند از:
-
جمعآوری دادهها از منابع مختلف
-
فرآیند پاکسازی و تبدیل داده
-
ذخیره داده ها و اطلاعات یا انباره داده
-
استخراج بینش از دل دادهها
-
ساخت گزارش و مصور سازی بینش
جمعآوری دادهها از منابع مختلف
معمولا اطلاعات مهم و حیاتی کسب و کارها به صورت متمرکز ذخیره نمیشوند. میتوان آنها از CRMها، ERPها، پایگاهدادهها، فایلها یا APIها بسته به نیازها و منابع شرکت پیدا کرد و جمعآوری و یکپارچهسازی آنها بسیار اهمیت بالایی دارد.
فرآیند پاکسازی و تبدیل دادهها
در این مرحله اطلاعاتی که از منابع مختلف جمع آوری کردیم را پاکسازی کرده، اطلاعات اضافی را حذف میکنیم و تغییرات لازم را اعمال کرده و دیتای آماده شده را در انباره داده یا در نرم افزار های مربوطه بارگذاری میکنیم.
ذخیره دادهها و اطلاعات یا انباره داده
به دلیل اهمیت بالایی که یکپارچه بودن ساختار داده ها برای فرآیندهای هوش تجاری دارد، طراحی انبارههای داده از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. این طراحی باید به صورتی باشه که بتوان انواع مختلف از اطلاعات را در آن نگهداری کرد.
استخراج بینش از دل داده ها
این مرحله، حیاتیترین و مهمترین مرحله در کل فرآیند هر پروژه هوش تجاری است. در این مرحلهkpi ها و شاخصهای اندازهگیری متناسب با هر کسب و کار تعیین و محاسبه میشود. بینش بدست آمده از این مرحله را در مرحله بعدی ارائه میدهیم.
ساخت گزارش و مصور سازی بینش
ابزارهایی مانند Tableau، Microstrategy، یا PowerBI واقعاً در ساخت داشبورد و مصورسازی بسیار عالی و قدرتمند هستند. این نوع ابزار، تحلیلگران را قادر می سازد تا از جداول ساده اکسل فاصله بگیرند و واقعاً در کشف دادهها مشغول گردند. این ابزار ها به تحلیلگران کمک خواهد کرد تا با استفاده از نمودار ها و اشکال گرافیکی بینش بدست آمده را در کوتاهترین زمان ممکن و شفاف و واضح به مدیران ارائه نمایند تا در انتخاب استراتژی کارا مدیران را یاری نماید.
کلام آخر
در نهایت، هوش تجاری مجموعه ای از ابزارها و داشبوردها نیست که امیدوار باشیم برای کاربر، در یک جایی، معنایی داشته باشد. بلکه یک پلتفرم و در نهایت یک استراتژی است. هوش تجاری، برنامه ای است که می تواند سازمان را قادر سازد از تصمیمگیری واکنشی براساس برخی داستانهای توصیفی که گفته میشود، به سمت تصمیمگیریهای پیشگیرانه و بر اساس تحلیلهای دادهمحور حرکت کند.
تصمیماتی که به تصمیم گیرندگان این امکان را میدهد که نسبت به نتایجی که میبینند احساس اطمینان کنند. این استراتژی برای هر سازمانی، منحصر به فرد است و نه با ارائه الزامات و مقایسه ابزارها با آنچه که میتوانند انجام دهند، بلکه باید به خود سازمان نگاه کرد و متعهد به ایجاد یک تغییر (بالقوه اساسی) در نحوه کسب و کار شد.
زیرا هوش تجاری تنها توسط سازمان فناوری اطلاعات یا حتی تحلیلگرانی که اطلاعات را ارائه می کنند تعریف نمیشود. این استراتژی تا حد زیادی توسط کاربران نهایی و نحوه تعامل آنها با داده ها تعریف میشود و بدون پذیرش و تایید آنها، نمیتوانید یک استراتژی هوش تجاری موفق داشته باشید.