دلایل زیادی برای به کارگیری هوش تجاری در سازمانها وجود دارد؛ اما در نهایت، همه پروژههای این حوزه برای استفاده بهتر از داده با هدف کسب یک دید جامعتر و عملکرد بهتر انجام میشود. به عبارت دیگر، اصلیترین مزیت رقابتی استفاده از هوش تجاری را میتوان افزایش درک و شناخت نیروهای مؤثر در بازار و برنامهریزی سازمان بر اساس این شناخت دانست. همچنین از دیگر مزایای استفاده از هوش تجاری، میتوان به پاسخ دادن به نیاز مشتریان و نیز عملکرد هوشمندانهتر و کارآمدتر نسبت به رقبا اشاره کرد.
چرا کسب و کار ما به هوش تجاری نیاز دارد؟
از دلایل عمده روی آوردن سازمانها به هوش تجاری، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
به دست آوردن معیارهای کلیدی کسبوکار در هر بازه زمانی
-
بررسی وضعیت فعلی هر کسب و کار
-
گرفتن تصمیمات تجاری داده محور
-
تحلیل الگوی مصرف مشتریان در جهت تولید محصول یا ارایه خدماتی متناسبتر با نیازهای روز.
-
پیدا کردن محصولات پرفروش و بهبود فروش در حوزههای کم طرفدارتر.
-
استفاده از دادهها برای مدیریت فرآیندهای بازاریابی و مقایسه شیوه بازاریابی خود با رقبا (benchmarking) به منظور اخذ تصمیمات بهتر در آینده.
-
پیداکردن پتانسیلهای موجود برای موقعیتهای تجاری پرسود.
-
بهبود بهرهوری با استفاده از داشبورد های مدیریتی پویا
-
درک واقعیت هزینههای و گرفتن تصمیمات بر اساس واقعیت ها
مثالهای هوش تجاری در بازاریابی:
طرح سوال درست:
کاوش در حجم وسیع داده مرتبط با کسب و کار، به منظور پیدا کردن نظرات عملیاتی، کاری غیرممکن به نظر میرسد. ابزارهای هوش تجاری میتوانند با طرح سوال درست و پیدا کردن شاخصها و KPIهایی که بیشترین تطابق را با اهداف تجاری کسب و کار شما دارند، به بهبود وضعیت سازمان شما کمک کنند.
تعریف و انتخاب جامعه هدف:
موفقیت در هر کمپین بازاریابی وابسته به رساندن پیام مناسب در زمان مناسب به مصرف کننده مناسب است! از مزایای به کارگیری هوش تجاری میتوان به جمع کردن و تشخیص دادههای جامعهشناسی و رفتاری مصرفکنندگان در پلتفرمهای مختلف و ارایه یک تصویر یکپارچه از مشتریان و رفتار و نیازهای آنها اشاره کرد. این اطلاعات میتوانند موارد مختلفی از جمله گروه سنی، الگوی خرید، محصول پرطرفدار و مواردی از این دست را شامل شوند.
سادهسازی گزارشها:
کسب و کارهای زیادی نیازمند استفاده از دادههای موجود در منابع متعدد با هدف دریافت دید عملیاتی در کوتاهترین زمان میباشند. تیمهای بازاریابی که زمان زیادی را سرگرم کلنجار رفتن با گزارشهای غیراستاندارد میشوند، احتمالاً در عرصه رقابت کم میآورند. در چنین شرایطی است که با ورود ابزارهای هوش تجاری به میدان، میتوان گزارشهای مناسب سازمان را ایجاد و از آنها در فرآیندهای تصمیمگیری کمک گرفت.
مثالهای هوش تجاری در بخش فروش:
ارایه محصولات مرتبطتر به مشتریان فعلی و فروش بیشتر:
امروزه میدانیم که حفظ مشتریان فعلی یا فروش بیشتر به آنها سود بیشتری در مقایسه با جذب مشتریان جدید برای کسب کار دارد. ابزارهای هوش تجاری میتوانند به مسئولان فروش کمک کنند که درک بهتری از سبد خرید مشتریان فعلی خود داشته باشند. با استفاده از این شناخت میتوان ارزش بیشتری برای مشتریان فعلی سازمان خلق کرد که منجر به افزایش رضایت و وفاداری آنها به کسب و کار خواهد شد.
پیشبینی میزان موفقیت کمپین تبلیغاتی:
با استفاده از هوش تجاری، میتوان کمپینهای تبلیغاتی کارآمدتری داشت. گزارشهای مناسب این امکان را فراهم میکنند تا میزان واکنش مشتریان به کمپینهای تبلیغاتی مختلف را اندازه گرفت. بنابراین با چنین گزارشهایی میتوان بودجه را بر اساس موفقیت هر کمپین تنظیم کرد.
هوش تجاری تا چه اندازه نیازهای کارفرمایان را برآورده میکند؟
برای جواب این سوال یک نظرسنجی بین بیش از 2600 مشتری هوش تجاری برگزار شده است که در آن به شرکتکنندگان لیستی از مزایای ذاتی هوش تجاری داده شده و از آنها خواسته شده است تا بگویند تا چه اندازه از هوش تجاری بهره بردهاند. لیست این مزایا در ادامه آمده است:
-
گزارشدهی، تحلیل و برنامهریزی سریعتر
-
گزارشدهی، تحلیل و برنامهریزی دقیقتر
-
تصمیمات تجاری بهتر
-
افزایش کیفیت داده
-
افزایش رضایت کارکنان
-
افزایش بهینگی
-
افزایش رضایت مشتریان
-
افزایش برتری در رقابت
-
کم شدن هزینهها
-
افزایش درآمد
-
نیاز به منابع انسانی کمتر
طبق این نظرسنجی، بیشترین کاربردهای هوش تجاری برای شرکتکنندگان در تحویل گزارش سریعتر و دقیقتر، تصمیات کارآمدتر، رضایت بیشتر و همچنین افزایش کیفیت دادهها بوده است. همچنین کارآمدی کمتری در کاهش هزینهها، افزایش درآمد و کم کردن نیروی انسانی دیده میشود که با توجه به پیشرفتهای مربوط به بهرهگیری از داده برای افزایش درآمد با تبلیغات بهتر، میتوان امید داشت که در آینده افزایش درآمد توسط هوش تجاری بیشتر شود.
بیشترین سرمایه گذاری روی هوش تجاری در کدام بخش است؟
حوزههای سرمایه گذاری درهوش تجاری بسیار هستند اما ما در این مقاله مهمترین و ارزشمندترین آنها را مورد بررسی قرار دادهایم. برای این منظور از 2220 سرمایهگذار نظرسنجی کرده که نمودار زیر نتیجه این نظرسنجی است. واضح است که حوزههایی مانند حسابداری و دارایی تقریباً تحت کنترل هستند و بنابراین سرمایهگذاران کم کم به سمت حوزههای دیگر میروند که درک بهتری از مشتری، بازار و عرصه رقابتی بدست آورند.
کلام آخر
استفاده از هوش تجاری در یک سازمان یا کسبوکار میتواند منجر به پیشرفتهای درون سازمانی بسیاری شود. مبانی BI بسیار گسترده است و معمولا شرکتها بر اساس نیاز و حوزهای که دارند از آن استفاده میکنند. برای اینکه بتوانید در کسبوکارتان موفق شوید باید به درستی از هوش تجاری بهره بگیرید و سیستمهای مبتنی بر آن را پیادهسازی کنید. هوش تجاری هم در سمت کسبوکار و هم سمت بازار و مشتریان مهم است.